ضعف حکومت بنیامیه از یک طرف و قیامهای علویان از طرف دیگر، برخی شیعیان را به سوی این اندیشه سوقمیداد که اوضاع مناسبی برای قیام ائمه(ع) و بازگشت حکومت به خاندان پیامبر(ص) فراهم شده است. آشنا نبودن با اوصاف مهدی و شرایط قیام ایشان، گاهی باعث تطبیق نادرست این آموزه میشد.
بخش قبلی
مهدویت در دورة امامت امام محمد باقر(ع)
موضوع مهدویت در عصر امام باقر(ع)، مورد توجه جدی جامعة شیعی قرار گرفت که این توجه در دورة ائمّة بعدی نیز ادامه یافت. جریان کیسانیه در دورة امامت آن حضرت نیز فعال بود.اوضاع سیاسی آن دوره، ضعف معرفتی برخی از شیعیان و تبلیغات منحرفان باعث میشد تطبیق مهدوی موعود بر افراد، از مباحث جدی این دوره باشد. در نقلی آمده است که حنانبن سدیر از امام باقر(ع) پرسید: آیا محمدبن حنفیه امام بود؟ امام(ع) پاسخ داد: «خیر؛ اما مهدی بود».23 حنان بعدها به جریان انحرافی واقفیه پیوست.24 اگر نقل فوق درست باشد، به نظرمیرسد با توجه به نفی امامت محمد، مهدی نامیدن او، به همان معنای لغوی آن یعنی هدایت شده باشد و مراد موعود منتظر نیست؛ در غیر این صورت، نباید امامت از او نفی میشد.
ضعف حکومت بنیامیه از یک طرف و قیامهای علویان از طرف دیگر، برخی شیعیان را به سوی این اندیشه سوقمیداد که اوضاع مناسبی برای قیام ائمه(ع) و بازگشت حکومت به خاندان پیامبر(ص) فراهم شده است. آشنا نبودن با اوصاف مهدی و شرایط قیام ایشان، گاهی باعث تطبیق نادرست این آموزه میشد.
عبدالحمید واسطی به امام باقر(ع) عرض کرد: «ما بازارهای خود را برای انتظار فرج ترک کردهایم.» حضرت ضمن امید دادن، او را به صبر دستور داد.25 اینگونه نقلها انتظار جدی شیعیان را برای ظهور مهدی موعود(عج) نشانمیهد که ضمناً بیانگر آن است که شیعیان با اصل آموزه مهدویت آشنا بودند؛ اما با جزئیات آن آشنایی چندانی نداشتند. از سؤالات اصحاب ایشان دربارة زمان ظهور نیز میتوان دریافت که در آن زمان مردم و اصحاب در انتظار فرج بودهاند.26 امام(ع) آنان را به صبر و انتظار فراخواندند و وقتی برای آن معین نکردند و کسانی را که وقتی برای قیام امام قائم تعیینمیکردند، دروغگو خواندند.27
عبدالغفاربن قاسم میگوید: به نزد امام باقر(ع) رفتم. جمعی از اصحاب ایشان در محضرش بودند. مطالبی پرسیدم و جواب گرفتم. سپس گفتم: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت! پیر شدم؛ ولی هنوز شما را تحت ظلم و بیدادمیبینم. هر روز با خود میگویم امروز قائم شما قیام میکند یا فردا. [امام(ع)] فرمود: «ای عبدالغفار، قائم ما هفتمین فرزند از نسل من است و اکنون زمان ظهور او نیست.» حضرت در ادامه روایتی از پیامبر(ص) نقل کردند که شمار ائمه را دوازده نفر به شمار نقبای بنیاسرائیل معرفی میکرد که نهمین فرزند از نسل امام حسین(ع) قائم آنان است و زمین را از عدل و داد پر میکند بعد از آنکه از ستم پر شده باشد.28
کمیتبن ابی مستهل اشعاری در مدح اهلبیت(ع) نزد امام باقر(ع) خواند. در پایان آن اشعار آمده بود که چه زمان مهدی شما میآید؟ حضرت فرمود: «به زودی انشاءالله.» سپس فرمود: «قائم ما نهمین فرزند از نسل حسین است؛ زیرا امامان بعد از رسول خدا(ص) دوازده نفرند.» کمیت از امام نام آنان را پرسید و امام باقر(ع) نام یکایک آنان را تا امام عسکری(ع) بیان کرده و فرمود: «او پدر قائم است که زمین را از عدل و داد پرمیکند و قلب شیعیان ما را شفامیدهد.» کمیت پرسید: چه زمانی ظهور میکند؟ حضرت فرمود: «زمان ظهور او همانند قیامت ناگهان فرامیرسد.»29
اینگونه نقلها ضمن تأیید مباحث پیشگفته بیانگر نقش معرفتبخشی امام باقر(ع) در این موضوع است. تقاضای قیام از ائمه(ع) یکی دیگر از امور بیانگر انتظار شیعیان برای ظهور منجی است و ضمناً نشان میدهد که این افراد تعریف دقیقی از مشخصات امام قائم(عج) نداشتهاند. از پاسخهای ائمه(ع) هم به خوبی پیداست که این قیام را فقط مختص مهدی موعود(عج) میدانستند و خود را آن امام منتظر نمیدانستند.
عبداللهبن عطامیگوید به امام باقر(ع) عرض کردم: شیعیان شما در عراق بسیارند. به خدا در میان شما خاندان مانند شما وجود ندارد. چرا قیام نمیکنید؟ امام فرمود: «ای عبدالله، گویا به سخنان افراد احمق گوشمیدهی. من آن شخص نیستم». عرض کردم: پس آن مولای ما کیست؟ فرمود: «بنگرید کسی که ولادتش از مردم پنهان است، مولای شماست.»30
این سخن عبدالله نشانمیدهد که در فضای فرهنگی شیعیان آن دوره، موضوع مهدویت و قیام منجی موعود، بسیار داغ و پرنشاط بوده و او تحت تأثیر این فضا منتظر مهدی موعود بوده است. امام(ع) این اندیشه او را متأثر از تبلیغات انسانهای نادان میداند. نکتة دیگر در کلام امام باقر(ع) این است که ایشان دربارة موعود منتظر(عج) نمیفرمایند زمان ظهور او دور و او دوازدهمین امام است.
بلکه میفرماید: «مراقب باشید کسی که ولادتش از مردم پنهان است، موعود است.» از اینگونه تعابیر و تعابیری که در آینده خواهد آمد،میتوان به این نکته پیبرد که ائمه(ع) در زنده نگهداشتن انتظار فرج تعمد داشتند؛ هرچند در مواردی که صلاح میدانستند جزئیات را برای مخاطبان بیان میفرمودند.
در روایتی دیگر آمده است که یکی دیگر از اصحاب امام باقر(ع) نیز سخنانی شبیه به سخنان عبدالله را به امام عرض کرد و گفت: «اصحاب شما بسیارند چرا قیام نمیکنید؟» حضرت فرمود: «آیا به این اندازه خودساخته هستند که هر یک نیازی داشته باشد، از جیب برادرش نیازش را برطرف کند؟» او پاسخ داد: «خیر». حضرت فرمود: «آنان نسبت به خون خود بخیلترند. زمانی که زمان حضور قائم برسد. انسان از جیب برادر خود نیاز خود را برمیدارد و او منع نمیکند.»31
در نقلی آمده است که امام باقر(ع) شیعیان را برای آماده شدن برای امتحانهای سخت آماده کرده و فرمودهاند: «آنچه در انتظار آن هستید، فرا نمیرسد مگر اینکه خالص و غربال شوید. آنچه در انتظار آن هستید، فرا نمیرسد مگر بعد از ناامیدی و بعد از آنکه انسان پلید، پلید گشته و انسان سعادتمند، سعادت یافته باشند.»32
از دیگر شواهد زنده بودن بحث مهدویت در این دوره و آشنا نبودن کامل برخی از شیعیان با جزئیات آن، طرح مهدویت امام باقر(ع) است. برخی از اصحاب آن حضرت احتمال میدادند که ایشان همان قائم خاندان پیامبر(ص) باشد. حکمبن ابی نعیم از امام باقر(ع) پرسید: «آیا شما قائم آل محمد هستید؟ اگر شما همان قائم هستید، من ملازم شما باشم و اگر او نیستید، به دنبال تحصیل معاش خود باشم.»
حضرت به او فرمودند: «همة ما ائمه قیامکننده به امر خداوند هستیم.» حکم پرسید: «آیا شما مهدی هستید؟» امام فرمودند: «همة ما به سوی خدا هدایت شدهایم.» پرسید: «آیا شما آن کسی هستید که صاحب شمشیر و وارث آن است و دشمنان خداوند رامیکشد و دوستان او را عزت داده و دین خدا را آشکارمیکند؟» حضرت برای او بیان کردند که ایشان موعود منتظر نیستند و از او خواستند به دنبال کسب معاش خود برود.33 حمرانبن اعین نیز از امام باقر(ع) پرسید: «آیا شما موعود هستید؟» حضرت آن را نفی کرده، برخی اوصاف ظاهری حضرت حجت(عج) را بیان فرمودند.34
آنچه جای تأمّل دارد این است که در برخی از نقلها، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) را قائم معرفی کردهاند. در دورههای بعد در مورد برخی از ائمّة دیگر نیز این تعبیر را مشاهدهمیکنیم. جابربن یزید جعفی از امام باقر(ع) پرسید؟ قائم بعد از شما کیست؟ حضرت به امام صادق(ع) اشاره کرد و فرمود: «به خدا قسم او قائم آل محمد است.»35
مراد امام باقر(ع) در این نقل مهدویت امام صادق(ع) نیست؛ در روایت دیگر مقصود آن حضرت توضیح داده شده است. عنبسهبن مصعب این نقل جابر را نزد امام صادق(ع) بیان کرد. امام سخن جابر را تأیید کرد و در برابر تعجب عنبسه فرمود: «گویا شما نمیدانید که هر امام بعد از امام قبلی قیام میکند.»36 در نقل دیگر هم آمده است که از امام صادق(ع) دربارة قائم(عج) سؤال شد.
فرمودند: «همة ما یکی بعد از دیگری قیامکننده به امر خدا هستیم تا اینکه صاحب شمشیر بیاید. زمانی که او بیاید، وضعیت متفاوت میشود.»37 از این توضیح امام روشن میشود که مراد از قائم در برخی از روایات، قیامکننده به امر امامت است. اما چرا از این تعبیر استفاده میکنند؟ شاید یکی از حکمتهای آن زنده نگه داشتن انتظار فرج بوده است.
محمدبن مسلم میگوید: «به نزد امام باقر(ع) رفتم تا از ایشان دربارة قائم آلمحمد(عج) سؤال کنم. قبل از طرح سؤالم امام به من فرمود: ای محمدبن مسلم، قائم آل محمد به پنج پیامبر شبیه است... .» در پایان روایت آمده است که امام باقر حوادثی مانند خروج سفیانی از شام، خروج یمانی، صیحه آسمانی در ماه رمضان، و صدایی را که از آسمان نام امام عصر(عج) و نام پدر بزرگوارش رامیبرد، از علائم ظهور ایشان بیان کردند.38 این روایت نشاندهندة ورود امام و اصحاب ایشان به جزئیات بحث مهدویت است.
در میان اصحاب امام باقر(ع) کسانی نیز بودند که با اندیشة مهدویت آشنایی بیشتری داشتند. ابوبصیر مدعی بود که چهل سال قبل از آن حضرت شنیده است که فرمود: «دوازده محدث از ما هستند که هفتمین محدث بعد از من فرزند قائم من است.»39 این نقل نشان میدهد که او برخلاف برخی از اصحاب ایشان،میدانست که امام باقر(ع)، قائم آلمحمد(عج) نیست ومیدانست که مهدی موعود(عج) هفتمین فرزند ایشان است.
از جناب زیدبن علی نیز سخنانی نقل شده است که نشانة آشنایی خوب او با موضوع مهدویت است. محمدبن بکیر نقل میکند: «به هنگام مسافرت زید به عراق به دیدار او رفتم. از او خواستم که برای من از سخنان پدرش نقل کند. او در ضمن سخنانش گفت: «مصطفی و مرتضی از ماست و مهدی که قائم این امت است از ماست.
گفتم: ای فرزند رسول خدا، آیا خبری برای شما رسیده است که چه زمانی قائم شما قیام میکند؟ گفت: ای پسر بکیر، تو او را ملاقات نمیکنی. بعد از شش نفر از اوصیا بعد از این، زمان خروج قائم ما خواهد بود که زمین را پر از عدل و دادمیکند. پرسیدم: ای پسر رسول خدا، آیا شما صاحب این امر نیستید؟ گفت: من از عترتم. سؤال خود را تکرار کردم و او همان پاسخ را داد.»40
در نقلی دیگر، محمدبن مسلم میگوید: «به نزد زیدبن علی رفتم و به او گفتم گروهیمیپندارند شما صاحب این امر هستید؟ گفت: ولی من از عترت هستم. گفتم: پس چه کسی این امر را بعد از شما به عهده دارد؟ گفت: شش خلیفه و مهدی از آنان است.» محمدبن مسلممیگوید: «به نزد امام باقر(ع) رفتم و سخنان زید را برایشان نقل کردم.
فرمود: برادرم زید راست گفته است. بعد از من هفت نفر از اوصیا میآیند که مهدی از آنان است. در ادامه فرمود: گویا او رامیبینم که در محلة کناسه به دار آویخته شده است». امام(ع) در ادامه از جدش امام حسین(ع) روایتی را از رسول خدا(ص) نقل کردند که به ایشان فرموده است: «فرزندم، از نسل تو مردی به وجودمیآید که نام او زید است و مظلومانه کشته میشود و زمانی که قیامت برپا شود، به بهشت میرود.»
دو روایت پیشگفته، عدم ادعای امامت و عدم مخالفت جناب زید با امام باقر(ع) را میرساند. در نقل روایت دوم اندکی ابهام وجود دارد. در نقل زید سته ( شش) امام آمده است و در ادامة امام باقر(ع) ضمن تأیید کلام زید، شمار ائمه را بعد از خود، هفت امام معرفی میکند. به نظر میرسد، عدد هفت «سبعه» درست است و اشتباهاً «سته» نوشته شده است.41
روایات متعددی از امام باقر(ع) نیز نقل شده اشت که درباره مهدویت با اصحاب و شیعیان خود سخن گفتهاند42 و در بالابردن آگاهی اصحاب در این موضوع مؤثر بوده است. بنابراین، شرایط سیاسی خاص این دوره، زنده نگاهداشتن انتظار در میان شیعیان از سوی ائمه(ع)، قیامهای علویان و تبلیغات آنان زمینهساز ابهام و تطبیقهای نادرست مهدی موعود بر برخی افراد بود. البته ناگفته نماند که تمام جریان تشیع گرفتار این التهابات سیاسی و تطبیقهای نادرست نبودند. نقلهای مذکور در مقابل سکوت و اطمینان بسیاری از شیعیان دربارة این آموزه است که گرفتار شبهه نبودند.
مهدویت در دوره امامت امام صادق(ع)
اندیشة مهدویت در عصر امامت امام صادق(ع) نیز همانند دورة پدر بزرگوارشان، حضور پررنگی در جامعة شیعی داشت. در این دوره نیز عوامل یادشده سبب پدید آمدن التهابهایی در جامعة شیعی بود.اعتقاد برخی به مهدویت محمدبن حنفیه در دورة امام صادق(ع) نیز ادامه داشت. حیان سراج که از افراد این فرقه است، نزد امام صادق(ع) رفتوآمد داشت. چند نقل از ملاقات و گفتوگوی او با آن بزرگوار نقل شده است که امام(ع) در آنها بر وفات محمدبن حنفیه تأکید کردند. 43
انحراف دیگر در اندیشة مهدویت در این دوره، مطرح شدن محمدبن عبداللهبن حسن به عنوان مهدی موعود است. که باز نشاندهندة این است که موضوع مهدویت و ویژگیهای مهدی موعود(عج) در میان جامعة شیعه به معنای عام آن، که غیر امامیان را نیز شامل میشود، چندان روشن نبوده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است. عبداللهبن حسن، فرزند خود، محمد را همان مهدی موعود معرفی کرد و عدهای از بنیهاشم و شیعیان با محمد به عنوان مهدی بیعت کردند. محمد در زمان منصور عباسی قیام کرد و کشته شد.44
در روایتی آمده است که زیدبن علی معتقد بود که او قائم این امت است. در این نقل آمده است که امام صادق(ع) فرمود: «دروغ گفته است. این مقام را ندارد. اگر قیام کند، کشته میشود.»45 این نقل با روایت دیگری سازگار است که در آن آمده است که زیدبن علی معتقد بود چهار امام وجود دارد که دوران سه امام گذشته و چهارمین آنان، قائم ایشان است.46 البته سند هر دو حدیث ضعیف است و یکی از راویان حدیث اول، زیدیمسلک است. بعید نیست که این روایات برای توجیه عقاید فرقة زیدیه جعل شده باشد. زیدیه بعد از امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین(ع) به امامت زیدبن علی معتقد شدند.47
ضعف و سپس سقوط حکومت اموی و گسترش قیامهای مدعی بازگردان حکومت به اهل بیت(ع)، باعث شده بود که برخی شیعیان نیز از این جریانها متأثر شوند و در انتظار قیام موعود منتظر باشند. عبدالرحمنبن کثیر از امام صادق(ع) دربارة زمان قیام سؤال کرد و گفت: زمان آن به درازا کشیده و دیگر صبر برای آنان دشوار شده است. امام(ع) او را به صبر سفارش کرد.48
پیرمردی از شیعیان امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد: «الآن صد سال است که هر ماه و سال منتظر قیام قائم شما هستم.» حضرت به او شمار ائمه و اسامیآنان را بیان کرد و فرمود همة ائمه، معصوم و مطهّرند.49در روایتی آمده است که یکی از شیعیان امام صادق(ع) به نام کرام به امام(ع) عرض کرد که یکی از شیعیان شما (مقصود او خودش بود) عهد کرده است که روزها روزه بدارد تا اینکه قائمآل محمد ظهور کند. امام صادق(ع) به او فرمود: «پس ای کرام روزه بدار!»
امام(ع) در ادامه روزهایی را که روزهگرفتن در آنها جایز نیست برای کرام بیان کردند و بعد به بیان این مطلب پرداختند که خداوند انتقام خون امام حسین(ع) را به دست حضرت مهدی(عج) خواهد گرفت که دوازدهمین امام است.50 این روایت ضمن آنکه نشان میدهد سؤالکننده، چقدر در انتظار ظهور بوده است، مؤیدی است بر این مطلب که ائمه(ع) نیز سعی داشتند، روحیة انتظار فرج را در مردم زنده نگه دارند به همین جهت در این روایت آن حضرت با سؤالکننده، از دور بودن زمان قیام، سخن نمیگویند، بلکه به او چگونگی ادای عهدش را یاد میدهند.
نا آگاهی برخی از شیعیان از جزئیات این آموزه باعث شده بود که توقع داشته باشند امام صادق(ع) همان مهدی موعود باشد. در نقلی آمده است که ابوبصیر سینه و کتف امام صادق(ع) را لمس و بررسی کرد؛ زیرا از امام باقر(ع) شنیده بود که قائم(عج) دارای سینهای فراخ است و بین دو شانهاش پهن است.
امام صادق(ع) به او فرمود: «ای محمد! پدرم زره رسول خدا را پوشید؛ ولی برای او بلند بود و بر زمین کشیده میشد. من نیز آن را پوشیدم و برای من نیز بلند بود. این جامه از آن قائم است. همانگونه که از رسول خدا(ص) بود و با آن راه میرود و او از جامه بلندتر است.»51 از این نقل به دست میآید که ابوبصیر نمیدانسته که آیا امام صادق(ع) مهدی موعود است یا خیر. این نقل با نقلی که در صفحات قبل آمد مخالف است. در آن روایت آمده بود که ابوبصیر به خوبی از شمار امامان و اینکه منجی منتظر چندمین نفر آنان است، آگاه بوده است.52 مقام علمی ابوبصیر نیز مقتضی اینگونه آگاهی است.
یکی دیگر از شیعیان امام صادق(ع) از ایشان پرسید: «آیا شما صاحب ما هستید؟» امام(ع) فرمودند: «صاحب شما جوان است و من پیر شدهام.»53 عبداللهبن عطا از امام صادق(ع) دربارة قائم(عج) پرسید. امام صادق(ع) فرمود: «به خدا قسم! من قائم نیستم و آن کس که شما گمان میکنید هم قائم نیست، بلکه قائم کسی است که ولادت او از نظرها مخفی است... .»54
گویا مراد از کسی که عبدالله انتظار قائم بودن او را داشته، محمدبن عبداللهبن حسن باشد که ادعای مهدویت داشت و در عهد منصور عباسی قیام کرد. مشابه این گفتوگو از او با امام باقر(ع) در صفحات گذشته نقل شد.55 به نظر میرسد این دو روایت، یا یک روایت بوده یا این گفتوگو دو بار، یک بار در زمان امام باقر(ع) و بار دیگر در زمان امام صادق(ع) رخ داده است.
پرسشهای برخی شیعیان از قائم اهلبیت(عج) نیز گویای ابهام جزئیات موضوع مهدویت نزد آنان است. در نقلی یکی از شیعیان از امام صادق(ع) پرسید: «صاحب الامر کیست؟» امام با پیشگویی آینده، از جریان واقفه خبر دادند و فرمودند: «آنان بعد از مرگ من گرفتار فتنه میشوند و میگویند: او [امام کاظم] قائم است؛ در حالی که قائم سالها پس از من میآید.»56
ابوخدیجه (سالمبن مکرم) نیز دربارة قائم خاندان پیامبر(ص) از امام صادق(ع) پرسید. امام(ع) به او فرمود: «همة ما یکی پس از دیگری قیامکننده به امر الهی هستیم تا اینکه صاحب شمشیر بیاید که روش او متفاوت خواهد بود.»57 روایات یادشده نشان میدهد صرفنظر از اصل مسئلة مهدویت، بسیاری از جزئیات آن، برای اصحاب امام صادق(ع) امری مبهم بوده است.
برخی از اصحاب امام صادق(ع) مانند حارثبن مغیره از غیبت قائم آل محمد(ص) خبر داشتند و از امام(ع) تکلیف خود را در این دوره پرسیدند.58 یکی از اصحاب امام صادق(ع) قیام سید یمانی را بر یکی از قیامکنندگان در آن دوره تطبیق کرد؛ اما امام(ع) فرمود: «او سید یمانی نیست. یمانی، علی(ع) را دوست دارد؛ ولی این مرد، از ایشان بیزاری میجوید.»59 چنین نقلی نشاندهندة این است که علائم ظهور (مثل قیام سید یمانی) تا اندازهای برای برخی از اصحاب شناخته شده بوده است.
گزارشهای متعددی از امام صادق(ع) نقل شده است که اصحاب خود را با معارف مهدویت آشنا کردند. بیتردید این سخنان حضرت باعث آشنایی عدة کثیری از اصحاب ایشان با این امر شده است؛ اگرچه با توجه گستردگی و دشواری این موضوع، انتظار نمیرود که تمام اصحاب در اینباره اطلاعات کاملی داشته باشند.در نقلی آمده است که عبداللهبن ابییعفور از امام صادق(ع) دربارة امام مهدی(عج) پرسید. حضرت پاسخ داد: «پنجمین فرزند از نسل هفتمین امام، از میان شما غایب میشود و جایز نیست که نام او را بر زبان آورید.»60
در روایتی امام صادق(ع) به زراره دربارة عصر ظهور توضیح داده و فرمودهاند: «... زمانی که قائم ما قیام کند، قرآن و آموزههای دین را آنچنان که خداوند بر محمد(ص) نازل کرده است، به شما خواهد آموخت. در این هنگام دانایان شما او را به شدت انکار میکنند و جز از بیم تیزی شمشیری که بالای سر آنان است، بر دین خدا استوار نمیمانند. مردم بعد از پیامبر(ص) دین خدا را تغییر دادند و آن را تحریف کردند. برخی امور را به آن افزودند و پارهای چیزها را از آن کاستند... .»61
در روایت دیگر آمده است که امام صادق(ع) به مفضلبن عمر، امامِ بعد از خود را، امام موسی کاظم(ع) معرفی کردند و سپس نسب موعود منتظر(عج) تا امام کاظم(ع) را برای او بیان کردند.62ابوبصیر نیز از امام صادق(ع) پرسید: «قائم شما اهلبیت کیست؟» حضرت فرمود: «پنجمین فرزندم از نسل پسرم موسی، قائم است» سپس امام صادق(ع) به توضیح دربارة دورة غیبت و ظهور امام منتظر(عج) پرداختند.63
سید حمیری نیز از امام صادق(ع) دربارة مهدویت پرسید و حضرت برای او توضیح دادند که امامان دوازده نفرند و ششمین فرزند ایشان مهدی موعود است.64چنانکه از این نقلها پیداست، در این دوره، در کنار مباحث دیگر، شیعه به مرور آگاهیهای خود را در حوزة مباحث مهدویت کامل میکند. طبیعی است که روایتها نسل به نسل منتقل میشد و ابهامهای یکی پس از دیگری برطرف و تأثیر جریانهای انحرافی در بدنة اصلی جریان تشیع کمتر میشد.
پی نوشت:
22. ر.ک: محمدبن علی صدوق، کمال الدین، ج1، ص322ـ 323.
23. علیبن حسین ابن بابویه قمی، همان، ص60.
24. ر.ک: سیدابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج6، ص300ـ 302.
25. احمدبن محمدبن خالد البرقی، المحاسن، ج1، ص173.
26. به عنوان نمونه ر.ک: علیبن حسین ابن بابویه قمی، همان، ص94.
27. همان، ص95.
28. علیبن محمد خزاز قمی، همان، ص250.
29. همان، ص248.
30. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج1، ص342.
31. محمدبن محمدبن نعمان مفید، الاختصاص، ص24.
32. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص209.
33. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج1، ص536.
34. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص215.
35. محمدبن محمد نعمان مفید، الارشاد، ج2 ص180ـ 181.
36. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج1، ص307.
37. همان، ص536.
38. محمدبن علی صدوق، کمال الدین، ج1، ص327ـ 328.
39. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص96.
40. علیبن محمد خزاز قمی، همان، ص299.
41. همان، ص310.
42. ر.ک: محمدبن علی صدوق، کمال الدین، ج1، ص324 (باب ما اخبر به ابوجعفر محمد بن علی الباقر(ع)...)
43. ر.ک: محمدبن عمر کشی، رجالالکشی، ص314ـ 316.
44. ر.ک: محمدبن محمد نعمان مفید، الارشاد، ج2 ص190ـ 193.
45. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص229.
46. محمدبن عمر کشی، همان، ص350.
47. حسنبن موسی.نوبختی، همان، ص58ـ 59.
48. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص198.
49. علیبن محمد خزاز قمی، همان، ص264.
50. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج1، ص534.
51. محمدبن حسنبن فروخ صفار، بصائرالدرجات، ص188-189.
52. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص96.
53. عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص44.
54. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص169.
55. محمدبن یعقوب کلینی، همان ، ج1، ص342.
56. علیبن جعفر، مسائل علی بن جعفر(ع)، ص319.
57. محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج1 ص536.
58. محمدبن ابراهیم نعمانی، همان، ص159.
59. محمدبن حسن طوسی، الأمالی، ص661.
60. محمدبن علی صدوق، کمال الدین، ج2، ص338.
61. محمدبن عمر کشی، همان، ص138.
62. محمدبن علی صدوق، کمال الدین، ج2، ص334.
63. همان، ص345.
64. همان، ج1 ص33.
سیدعلی هاشمی/دانشپژوه دکتری کلام اسلامی جامعة المصطفی العالمیة
منبع: فصلنامه معرفت کلامی شماره4
:: موضوعات مرتبط:
,
,
:: برچسبها:
دعاهای استاد فرهمند ,
زیارت عاشورا ,
یارت نامه حضرت زهرا(س) ,
سخنان ایت الله بهجت درباب امام زمان(عج) ,
حمید علیمی ,
محسن فرهمند ,
شیعیان عصر حضور امامان(ع) و موضوع مهدویت - بخش شیعیان عصر حضور امامان(ع) و موضوع مهدویت - بخش 1 2 ,